کتاب مغز با شخصیت
کوین جی میشل در کتاب مغز با شخصیت نظریهی مهمی را دربارهی ریشهی رفتارهای انسانی مطرح میکند: شخصیت، عادات و رفتارهای ما بیشتر از اینکه اکتسابی باشند، ذاتی هستند و از ژنتیک نشأت میگیرند، یا آنچنان که خود میگوید: «از سیمکشی مغزمان». نویسنده در کتاب خود سعی در توضیح این مسأله دارد که تقریباً بخش عظیمی از هویت ما پیش از تولد شکل گرفته است. اثر نامبرده در فهرست کتابهای منتخب فوربس قرار دارد.
- این کتاب در اپیزود 73 پادکست بی پلاس معرفی شده است. برای شنیدن خلاصه کتاب با صدای علی بندری اینجا را کلیک کنید
[این کتاب برای کسانی مناسب است که با رویکردی علمی مسایل روانشناسی را دنبال میکنند ]
پشت جلد کتاب مغز با شخصیت
همه ما دارای ویژگیهایی متفاوتی هستیم. خجالتی، اجتماعی، ترسو، بیپروا؟ خلاق، هنرمند، ماجراجو، سرسخت، حساس، شجاع، مهربان، خیالپرداز، خودخواه، مسئولیتناپذیر یا وظیفهشناس هستید؟ هزاران سال است که درباره این موضوع بحث شده که آیا تفاوتهای بین افراد، ذاتی است یا همه ما مانند صفحهای سفید متولد میشویم؟ در قرن گذشته روانشناسی فرویدی این ایده را رواج داد که ریشه گرایشهای روانی ما را میتوان در تجربههای دوران کودکی جستجو کرد.
اما در سالهای اخیر علم ژنتیک و علوم اعصاب شواهد محکمی ارائه دادهاند که پایه و اساس چنین ویژگیهایی دستکم در زیست-شناسی ذاتی ماست. بیشک، تمام والدینی که بیش از یک فرزند دارند، میدانند که فرزندانشان از همان ابتدا با هم تفاوتهایی دارند و این نظریه درباره ویژگیهای ذاتی، اغلب به معنی پذیرفتن تأثیر ژنها است. در واقع، کلمات «ذاتی» و «ژنتیکی» اغلب بهجای یکدیگر استفاده میشوند. چنین گفتههایی این باور را منعکس میکند که بسیاری از ویژگیهای روانشناختی ما فقط مربوط به شیوه تربیت ما نیست، بلکه دستکم تا حدی «در دیاناِی DNA ما» وجود دارد. موضوع کتاب مغز با شخصیت نیز همین است، آیا اساساً چنین ادعایی ممکن است؟ چگونه میتوان طبیعت فردی در ژنوم ما رمزگذاری شده باشد؟
گزیده جملات کتاب مغز با شخصیت
- یافتن ویژگی ژنتیکی واضحتر و قویتر از ترجیح جنسی در انسانها (یا هر حیوانی) دشوار است. این برای ما بدیهی است که مردان بیشتر جذب زنان و زنان بیشتر جذب مردان میشوند. اما اگر فقط انسان ها را در نظر بگیریم، میبینیم که چنین وضعیتی قراردادی نیست و در واقع برای ایجاد هر یک از این دو حالت، نیاز به فرایندهایی فعال است. تقریباً اغلب انسانهایی که کروموزوم Y را به ارث میبرند، اساساً جذب زنان میشوند، در حالی که معمولاً افرادی که فاقد کروموزوم Y هستند، جذب مردان میشوند. این اثر ژنتیکی بسیار قوی است.
- علاوه بر این، واضح است که ترجیح جنسی کاملاً ذاتی است، حتی اگر علاقه جنسی واقعی تا بعد از بلوغ جنسی ظاهر نشود. همه میدانیم که ما ترجیح جنسی خود را انتخاب نکردهایم، در تغییر آن کاری از ما برنمیآید و برای پی بردن به ترجیح جنسی خود نیازی به آموزش نداریم. در واقع، روشهای مختلفی برای تغییر ترجیحات جنسی در افراد استفاده شده است و همه آنها شکست خوردهاند. علاوه بر این، شرایطی وجود دارد که بر مسیرهای هورمونهای جنسی در انسان تأثیر میگذارد و ترجیحات جنسی را با اثر بر رشد اولیه مغز تغییر میدهد (برای سایر پستانداران هم همینطور است). ترجیحات جنسی نه فقط در مغز ما سیمکشی میشود، بلکه تا حد زیادی تثبیت نیز میشود. (کتاب مغز با شخصیت)
- مردان و پسران بیش از زنان و دختران خشن و پرخاشگر هستند. این یافته در فرهنگ ها و گروه های سنی مختلف، کاملاً ثابت است. در ایالات متحده، هشتاد درصد افرادی که به جرم خشونت دستگیر میشوند، و نود درصد قاتلان، مرد هستند. بر اساس گزارش سازمان ملل متحد در سال 2013، 96 درصد قاتلان در کل جهان مرد هستند. دادههای باستانشناسی و تاریخی نیز نشان میدهد که این تمایل مردان به خشونت مهلک یا آسیبزا احتمالاً در دوران باستان حتی بیشتر بوده است. بیشتر قربانیان خشونت و 78 درصد قربانیان قتل در جهان نیز مرد هستند (بدون احتساب کسانی که در جنگ کشته شدهاند).
- مطالعات بسیار زیادی در کشورهای مختلف جهان این مسئله را در نمونههای بسیار بزرگ بررسی کرده است. نتیجه این بود که در واقع تفاوتهایی متوسط در ویژگیهای شخصیتی متعدد بین مردان و زنان وجود دارد که بین مطالعات و کشورها بسیار هماهنگ است. اگر پنج ویژگی بزرگ را در نظر بگیریم، زنان در همراه بودن و روانرنجوری نمرهای بسیار بالاتر و در وظیفهشناسی نمرهای کمی بالاتر می گیرند، در حالی که مردان از نظر پذیرش ایدهها نمرهای کمی بالاتر دریافت میکنند. برونگرایی بهخودی خود قابل مقایسه نیست، اما هنگامی که به جنبه های فرعی تقسیم می شود، میتوان دید که مردان در جرأت و هیجان جویی نمره ای بالاتر کسب می کنند، در حالی که زنان در معاشرت و جمعگرایی نمرهای بالاتر می گیرند.
- با وجود تفاوت اندازه مغز زن و مرد و اینکه مغز مردان بهطور متوسط ده درصد بزرگتر از مغز زنان است، اما در میانگین نمرات بهره هوشی تفاوتی بین آنها دیده نمیشود.
- بهرغم اینکه میانگین بهره هوشی بین زنان و مردان تفاوتی ندارد، اما در جنبههایی خاص از آن تفاوتهایی دیده میشود. مثلاً مردان در آزمونهای بینایی- فضایی، مانند چرخش ذهنی و کار با اشیا، نمره بهتری میگیرند. مردان همچنین بهطور متوسط در آزمون استدلال کمّی، نمره بالاتری میگیرند. اما زنان در آزمونهای کلامی، بهویژه آزمونهای مربوط به نوشتن، نمره بالاتری دارند. این روندها از دوران کودکی آشکار است و تأثیر آنها را میتوان در دادههای استاندارد 75 کشور جهان مشاهده کرد
- مطالعات دوقلوها، خانواده و جمعیت، همگی قاطعانه نشان داده که ویژگیهای روانشناختی دستکم تا حدی و گاهی بسیار زیاد وراثتپذیر است؛ یعنی بخش چشمگیری از تفاوتهایی که در این ویژگیها بین جمعیت میبینیم، به تنوع ژنتیکی نسبت داده میشود. (کتاب مغز با شخصیت)
- تنوع در ژنهای ما و نحوه تکوین مغز ما باعث تفاوت در استعدادهای رفتاری ذاتی، یعنی تنوع در گرایشها و ظرفیتهای رفتاری ما میشود. بدون شک، این استعدادها بر شیوه رفتار ما در هر شرایطی تأثیر میگذارد، اما بهخودی خود آن را تعیین نمیکند.
- شاید ما شخصیت فرزندان خود را شکل ندهیم، اما بیشک بر شیوه سازگاری آنها با جهان تأثیر میگذاریم. رفتار واقعی ما در هر لحظه به همان اندازه که تحتتأثیر سرشت ماست، از این سازگاریها و انتظارات خانواده و جامعه و در واقع، انتظاراتی که از خودمان داریم، نیز تأثیر میپذیرد. نیازی نیست لوحی سفید باشد تا بتوان روی آن نوشت.
- ما هنوز اراده آزاد داریم، نه به این معنا که هر لحظه بتوانیم انجام هر کار تصادفی را انتخاب کنیم. منظورم این است که میتوانیم، اما معمولاً این کار را نمیکنیم، زیرا عمدتاً عادتهای ما رفتارهای ما را هدایت میکند
- تغییر رفتارهای ما امکانپذیر است و با تلاش کافی میتوان عادتی را ترک یا بر اعتیاد غلبه کرد که در بسیاری از شرایط هدفی کاملاً ستودنی و ارزشمند است. اما شواهد چندانی برای تأیید این گزارش نشده که ما واقعاً میتوانیم ویژگیهای شخصیتی خود را تغییر دهیم،
- به باور من، صنعت خودیاری بر اساس پیامی موذیانه و حتی کمی سمّی ساخته شده است. در نگاه اول، همه چیز بسیار مثبت به نظر میرسد: شما میتوانید تغییر کنید. اما در واقع، روش آنها به این نظر متکی است که شما به اندازه کافی خوب نیستید، دیگران بهتر از شما هستند، اما اگر محصولات ما را بخرید یا در کلاسهای ما شرکت کنید یا فقط به اندازه کافی مثبت فکر کنید، شما هم میتوانید بهتر باشید. این صنعت، جنبههای کمتر جذاب روانشناسی انسان را به کار میگیرد.
- صنعت خودیاری اغلب به صراحت از حسادت بهعنوان ترفند بازاریابی استفاده میکند.حسادت به همسایگانی که بیشتر از شما پول دارند، مردی که در محل کارش پیش از شما ارتقا یافته است، یا آن زنی که به نظر میرسد زندگی بهتری نسبت به شما دارد. اغلب هم افرادی با اختلالات عصبی را هدف قرار میدهد. به این ترتیب، با ادعای غلبه بر اضطراب، نگرانی، استرس، اعتماد به نفس پایین یا عزت نفس پایین، از این ویژگیهای شخصیتی بهره میگیرد تا آنها را متقاعد کند باید تغییر کنند. (کتاب مغز با شخصیت)
- همه ما واقعاً متفاوت از یکدیگر متولد میشویم و این تفاوتها پابرجا میماند. ما خجالتی، باهوش، خشن، پرخاشگر، مهربان، مضطرب، تکانشی، سختکوش، حواسپرت یا تندخو هستیم.
- ما به معنای واقعی کلمه دنیا را متفاوت میبینیم، متفاوت فکر میکنیم و چیزها را متفاوت احساس میکنیم. برخی از ما به راحتی به موفقیت میرسیم و برخی از ما برای سازگاری، موفقیت یا حفظ آرامش خود تلاش میکنیم. انکار آن تفاوتها یا تکرار این حرف که باید تغییر کنید، برای هیچکس مفید نیست.
- ما باید تنوع ذات انسانی خود را بشناسیم، آن را بپذیریم، در آغوش بگیریم و حتی از آن تجلیل کنیم.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.