توضیحات
پشت جلد
«همیشه بهترین باش.» این ندای درونی، همان کمالگرایی است. این ویژگی در بهترین حالت، انگیزه، موفقیت و خوشبختی را برای ما به ارمغان میآورد، اما فراموش نکنید که کمالگرایی شخص را بینهایت تحت فشار قرار میدهد و کوچکترین اشتباه ممکن را تبدیل به بزرگترین دغدغه ذهنی او میکند.
جامعه کنونی ما در گسترش این فرهنگ نقش دارد؛ مانند تشویق افراد به داشتن بدنی بینقص، دستیابی به موفقیت حرفهای و شخصی، تربیت عالی فرزندان، تحقق خوشبختی کامل و… اما چگونه میتوانیم بدون آنکه رؤیاهایمان را نادیده بگیریم یا رهایشان کنیم، فقط جنبه مثبت کمالگرایی را حفظ کنیم؟
من در این کتاب قصد دارم که درست مانند یک رواندرمانگر در کنار شما باشم و مشکلات را در شرایط مختلف برایتان تحلیل کنم. من و بیمارانم در جلسات مشاوره، ابتدا به سراغ اختلالهایی میرویم که مانع روند عادی زندگی آنها شده، سپس سعی میکنیم که به نوع و دلیل مشکلاتشان پی ببریم. به شما کمک میکنم تا جایگاه کمالگرایی را در زندگی فعلی خود پیدا کنید. سپس به شما نشان میدهم که چرا و چگونه دچار «کمالگرایی» افراطی میشویم. تمام راهکارهای مفید برای مقابله با کمالگرایی را به شما معرفی میکنم حتی ممکن است خود شما فردی کمالگرا نباشید، اما یکی از اطرافیانتان در دام کمالگرایی افتاده باشد و بخواهید به او کمک کنید.
من در این کتاب سعی کردهام که از رویه رواندرمانگری خود فاصله نگیرم و مثالها و توصیههای حاصل از تجربیاتم را در اختیارتان قرار بدهم.
یادداشت ناشر
همه ما دوست داریم عالی و بینقص به نظر برسیم. همه ما دوست داریم پیشرفت کنیم و امروزمان بهتر از دیروز باشد. این به خودیخودی خود بد نیست. اتفاقا باید جنبههای مثبت کمالگرایی را ارج نهاد. اما کمالگرایی آنجایی روی بدش را به ما نشان میدهد که ما را دچار استرس، فشارهای روحی و روانی، تصمیمهای اشتباه، وسواسهای بیمورد و کاهش اعتمادبهنفس میکند.
در این کتاب بسیار کاربردی فردریک فانژه سعی کرده تا تصویری درست و دقیق از کمالگرایی بدهد و جنبههای مثبت و منفی کمالگرایی را برای ما آشکار کند. او همانند کتاب کاربردی و مشهور«جرات داشته باش» با تمرینات و پیشنهادات ملموسش به ما میآموزد که تا کجا در کمالگرایی پیش برویم تا دچار افراط نشویم.
ترجمه و انتشار این کتاب برای جامعه ایرانی بسیار لازم بود، چرا که ترویج و تبلیغ کمالگرایی از سوی نهاد خانواده؛ جامعه عرفی و نهاد آموزشی با شدت و قوت بسیار در حال انجام است. والدین دوست دارند کودکان آنها باهوش، درسخوان، ثروتمند و بیعیب ونقص به نظر برسد. نهاد عرفی که شامل فرهنگ عمومی جامعه است فرد موفق را فردی متاهل، دارای فرزند، متمکن، شاغل و تحصیلکرده معرفی میکند و نهاد آموزشی نیز در نظام ارزشگذاری براساس نمره و کنکور، کودکان، دانشآموزان و دانشجویان را زیر فشار شدید این سیستم قرار میدهد. این کتاب میتواند به همه افراد جامعه اعم از زن، مرد، بزرگ و کوچک برای رهایی از تلههای کمالگرایی افراطی کمک کند.
مصطفی قاجار
مدیرمسئول انتشارات شمعدونی
گزیده جملات
- کمالگرایی، جدا از تقویت عزت نفس، باعث میشود که ما خود را دستکم بگیریم، از اولویتهای اصلی خود دور شویم و گاه حتی خیلی ساده زندگیمان را نیز فنا کنیم.کمالگرایی شخص را بینهایت تحت فشار قرار میدهد، موجب شکلگیری انتظارات شخصی غیرواقعی میشود، فرد را درگیر جزئیات میکند، کوچکترین اشتباه ممکن را تبدیل به بزرگترین دغدغه ذهنی او میکند و به این ترتیب، هر شکستی همچون ورشکستگی مطلق تلقی میشود.شما توانایی درک لذت و رضایت را ندارید. با وجود آنکه شخصی مولد و کارآمد هستید، اما هرگز به خودتان فرصت نمیدهید که اندکی طعم موفقیت را بچشید، از آن بهره ببرید و از خودتان قدردانی کنید. در واقع، شما به خودتان اجازه نمیدهید که هیجانهای مثبت را تجربه کنید
- شما از خطا کردن هراس دارید و در اینباره منفیبافی میکنید و حتی گاهی فکر میکنید هر اشتباهی فاجعهآمیز خواهد بود. در واقع، این دیدگاه کمالگرایی شما را تقویت میکند.
- شما از ترس اشتباه کردن، نمیتوانید درست تصمیم بگیرید و ترجیح میدهید آن را به تعویق بیندازید. اما در نهایت، مجبور میشوید این کار را انجام دهید.
- پژوهشهای روانشناسی نشان میدهند که ما همیشه برای کارهایی که انجام ندادهایم، افسوس میخوریم و درباره کارهایی که انجام دادهایم نیز احساس پشیمانی داریم
- حساسیت بیش از حد به انتقاد، یکی دیگر از نقاط ضعف کمالگرایی بهشمار میآید: «اگر حتی یک روز، کامل و بینقص نباشید و دیگران شما را تأیید نکنند، احساس شرم میکنید.» بنابراین، انتقاد دیگران همیشه میتواند شما را وحشتزده کند.
- سطح توقعات بالایی که جامعه به زنان القا میکند، بسیاری از این زنان را چنان به ستوه آورده است که باید به دلیل احساس نارضایتی که از خود دارند به روانشناس مراجعه کنند.
- سرآغاز کمالگرایی به دوران کودکی ما باز میگردد و بعدها بهدلیل آسیبهایی که در زندگی تجربه میکنیم، بیشتر نمایان میشود. فراموش نکنید که شکلگیری عزت نفس نیز از همین دوران کودکی آغاز میشود.
- من احساس حقارت میکنم پس برای رهایی از آن، سطح انتظاراتم را بالا میبرم تا به خودم ثابت کنم که حقیر نیستم. در این صورت، شاهد شکلگیری دو نوع شخصیت هستیم؛ افرادی با اعتماد به نفس بالا که شانس بسیاری در تحقق اهدافشان دارند و افرادی با اعتماد به نفس بسیار پایین که کمالگرایی میتواند آنها را آزار بدهد.
- فقط با بالا بردن سطح انتظارات و تعیین اهداف نمیتوان در مسیر رضایت و موفقیت قرار گرفت، بلکه در این مسیر به عزت نفس بالا نیز احتیاج داریم. در واقع، تحقق اهداف والا و ارائه تصویری ایدهآل از خود بسیار دشوار است که در نهایت عملی نشدن آن میتواند ما را بیمار کند. به همین دلیل هم اگر اعتماد به نفس شما پایین است و کمالگرایی افراطی دارید، باید هم روی عزت نفس خود کار کنید و هم سطح توقعتان را کاهش بدهید.
- برخی از پدر و مادرها فقط در صورتی رضایت و خوشحالیشان را به فرزندانشان ابراز میکنند که آنها در مدرسه موفقیتی کسب کنند و به این ترتیب، باعث میشوند که عزت نفس این بچهها در گرو کمالگراییشان قرار بگیرد. در واقع، کودک با خود میگوید، برای آنکه دختر یا پسر خوبی باشد و پدر و مادرش هم از او راضی باشند، باید موفق بشود و وقتی شکست میخورد نیز از نارضایتی والدینش هراس دارد.
- در الگوی انتظارات اجتماعی، پدر و مادرها از فرزندانشان انتظار دارند که کامل و بینقص باشند. هر چند حتی ممکن است خود آنها در مقایسه با سایر پدر و مادرها چندان کمالگر نباشند.
- جنسیت فرزندان نیز در تقلید کمالگرایی از پدر و مادرشان تأثیر دارد؛ یعنی فرزندان دختر از مادرشان و پسران هم از پدرشان تقلید میکنند.
- وقتی کودک در محیطی با شرایط دشوار قرار میگیرد، یعنی با سوءاستفادههای جسمی، روحی، کمبود محبت، موقعیتهای شرمآور یا محیطهای خانوادگی آشفته مواجه میشود، کمالگرایی در او بروز میکند.
- سطح توقع بالای والدین یکی از عوامل مهم در گسترش کمالگرایی در فرزندان است.
- وقتی کودک فکر میکند باید حتماً پدر و مادرش را راضی کند تا آنها دوستش داشته باشند، در این صورت دچار عشق مشروط شده است. کودک طی چند سال متوجه میشود که برای جلوگیری از خشم و حفظ آرامش والدینش باید تلاش کند و به نظم و قوانین تعیینشده از سوی آنها و معلمانش احترام بگذارد. هر چند شاید با این رویه به آرامش برسد، اما همزمان الگوهای کمالگرایی نیز در او گسترش مییابد و کمکم اسیر آنها میشود.
- کمالگرایی در زندگی شخصی ما رخنه کرده است. در واقع، بدن بینقص به نیاز ما برای دیدهشدن از سوی دیگران دامن میزند؛ این فقط یکی از زمینههای متعدد کمالگرایی است.
- ما همواره تحتتأثیر قدرت فاکتورهای فرهنگی هستیم که از سوی جامعه کمالگرا به ما تحمیل میشود و درست زمانی که برای تثبیت هویت بهدنبال پیروی از الگویی هستیم، با این قوانین کمالگرایانه مواجه میشویم.
- درخواست انتظارات بالا در جامعه، ناقلان متعددی دارد؛ از جمله، والدین، معلمان و محیط کار. بنابراین، فاکتورهای فرهنگی و اجتماعی میتوانند منشأ خانوادگی کمالگرایی را تکمیل کنند. تمام اینها شبیه تبلیغاتی هستند که در ناخودآگاه ما گنجانده شدهاند و ما نیز بدون هیچ پرسشی از آنها پیروی میکنیم.
- از راهکارهای برگشتناپذیری همچون جراحی زیبایی اجتناب کنید، زیرا پس از جراحی بهسختی میتوان عضو جراحیشده را به حالت اول بازگرداند. مثلاً تعداد لیفتهایی که انجام میشود، محدود است یا جراحی ناموفق سینه میتواند جبرانناپذیر باشد.
- فراموش نکنید که جراحی زیبایی بیخطر نیست و هر چقدر رسانهها و تبلیغات آن را موفق جلوه بدهند، اما باز هم لازم است که پزشکان و جراحان بیمار را از شکستها و عواقب آن آگاه کنند تا پیش از جراحی تصمیم نهایی خود را بگیرد.
- رقابت برای جوانسازی در نهایت محکوم به شکست است. زیرا همه ما به هر حال پیر میشویم، شاید بتوانیم از سرعت پیری بکاهیم اما نمیتوانیم مانع آن بشویم. بنابراین، حالا یا هر وقت دیگر باید آن را بپذیریم.
- جوانسازی هزینههای بسیاری دارد (جراحیهای زیبایی، کرمهای ضدچروک و سایر محصولات) و اگر بهجای این کار، پولی را که پسانداز کردهاید صرف تفریح و مسافرت بکنید، شاید جوانتر بمانید! پس باید دیدگاهتان را نسبت به پیری تغییر بدهید، با آن کنار بیایید
- افراد کمالگرا از هورمون لذت محروم هستند و به همین خاطر هم هرگز نمیتوانند از کارشان لذت ببرند، بنابراین مدام بهدنبال عملکردی بهتر میروند تا با پیشی گرفتن از خود احساس لذت کنند.
- گاهی تا جایی پیش میروید که نسبت به همسر و فرزندانتان رفتاری مستبدانه خواهید داشت؛ البته ممکن است فرزندانتان در دوره نوجوانی مثلاً در برابر پوششهای سختگیرانه و کاملی که به آنها تحمیل میکنید، مقاومت کنند و بهدنبال پوششهای راحتتر باشند تا نشان بدهند که دوست ندارند مانند شما کمالگرا بشوند.
- فرد کمالگرا همیشه بهدنبال همسری است که بهاندازه خودش کمالگرا باشد و آرمانهای مشترکی داشته باشند. بنابراین، زن و شوهر، هر دو کمالگرا میشوند
- فرد کمالگرا مدام به خودش و گاهی هم به همسرش شک دارد. او به حرفهای مثبت و تعریفهای همسرش توجهی نمیکند و فقط بهدنبال انتقاداتی است که بیکفایتیاش را تأیید میکند.
- مریلین هنگام سفر، همسرش را مجبور میکند همه چیز را ده بار کنترل کند تا مبادا چیزی را فراموش کنند. وقتی همسرش پشت فرمان مینشیند و آماده حرکت هستند، برای یازدهمین بار از مریلین میپرسد که آیا دیگر خیالش راحت شده است؛ و او با اضطراب پاسخ میدهد: «آیا مطمئن هستی که شیر گاز را بستهای؟… چراغ اتاق بچهها خاموش است؟… تلویزیون را از برق کشیدهای؟…» در طول مسیر، وقتی هنوز 50 کیلومتر بیشتر از خانه فاصله نگرفتهاند، ناگهان با حالتی هراسان میگوید: «صبر کن، مطمئن نیستم که جواهراتم را پنهان کرده باشم»، همسرش با صبوری پاسخ میدهد: «چرا عزیزم، من دیدم که سه بار آنها را کنترل کردی.»
- دلیل اینکه من تا این حد به کمالگرایی علاقهمندم، این است که آن را منشأ بسیاری از اختلالهای رفتاری بیمارانم میدانم. در واقع، وقتی کمالگرایی جنبهای بیمارگونه پیدا کند، منشأ بسیاری از اختلالهای روانشناختی میشود که میتواند مشکلات بسیاری نظیر اضطراب، فرسایش شغلی، افسردگی، اختلالهای تغذیهای، اختلال وسواس فکری، ترسهای اجتماعی فراگیر و اختلال شخصیتی را به همراه داشته باشد.
- افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی نیز دچار کمالگرایی هستند. آنها معتقدند که اگر رفتار، ظاهر، جملات و شیوه بیانشان بینقص باشد، در این صورت قضاوت منفی دیگران کمتر میشود؛ اما دور باطل در اینجا شکل میگیرد، یعنی این افراد برای جلوگیری از قضاوتهای منفی، خود را وادار میکنند که تا حد امکان در هر زمینهای کامل و بینقص باشند.
- افراد کمالگرا احتمال میدهند که سایر مهمانان آنها را بیارزش بدانند؛ بنابراین، روابط اجتماعیشان را گسترش نمیدهند و با کسی صمیمی نمیشوند. این دسته از کمالگرایان که از اضطراب اجتماعی نیز رنج میبرند، ممکن است در مواجهه با افراد ناشناس برای بینقص نشان دادن خود تا جایی پیش بروند که برخوردشان مصنوعی یا سرد بهنظر برسد. در صورتی که هرگز اینگونه نیستند.
- کمالگرایی باعث میشود که بیشتر وقت شما صرف کارهای کماهمیت بشود و به این ترتیب، از برنامههای مهمتر زندگی غافل میشوید یا در دام اهداف دستنیافتنی میافتید.
- اگر مشغلههای فراوانی دارید و کمالگرا نیز هستید، شاید یکی از دلایل آن، این باشد که نه گفتن را بلد نیستید. اطرافیان شما در محل کار یا در زندگی شخصی، آنقدر مسئولیتهای بیشماری را روی دوش شما قرار میدهند که نمیتوانید از عهده آنها بر بیایید. بنابراین، لازم است نه گفتن را یاد بگیرید، آن هم بهشیوهای صمیمانه و محترمانه، بدون آنکه دیگران را ناراحت کنید و البته لحنتان نیز باید قاطع باشد.
- کمالگرایان معمولاً فکر میکنند که باید خودشان بهتنهایی مشکلات را حل کنند یا معتقدند که شاید با خواستههایشان دیگران را کلافه میکنند. در واقع، آنها همه چیز را در خودشان میریزند و با قوی نشان دادن خود و پنهان کردن ناراحتیهایشان، فاصلهای دردناک را تجربه میکنند. بنابراین، برای آنکه از دیگران فاصله نگیرید، درخواستهای «واقعی» خود را مطرح کنید.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.