توضیحات
چگونه دیگران را روانکاوی کنیم(تحلیل زبان)
با یادگیری زبان بدن، افکار دیگران را مانند روانکاو حرفهای بخوانید
نویسندگان: جاشوا مور و بازیل فاستر
ترجمه: فاطمه اشرف آبادی
انتشارات شمعدونی
قیمت 35هزارتومان
112 صفحه
چاپ ششم
در فروشگاه، در خیابان، در مدرسه و دانشگاه و یا حتی در زندگی خصوصی و خانواده هر روز با دروغ مواجهه میشویم. از کجا بفهیم شخصی که به تازگی با او آشنا شدهایم تا چه اندازه با ما صادق است؟ ما چگونه باید در موقعیتهای مختلف و در مکانهای گوناگون دروغ را از حقیقت تمیز دهیم؟ این کتاب به ما میآموزد با تحلیل رفتار دیگران از خود در برابر دروغگویان و سودجویان محافظت کنیم. خواندن این کتاب سرنخهایی از رفتار دیگران به ما می دهد که ما را به کشف حقیقت نایل می کند. ما تبدیل به کارآگاهان جنایی و بازپرسهای خبرهای می شویم که میتوانیم صداقت دیگران را ارزیایی کنیم.ما از طریق شناسایی تیپهای شخصیتی، حرکات بدن، جهت نگاهها، شیوه بیان، ساختار و جملهبندی واژگان، حرکات غیر ارادی و نامحسوس بدن و دقت در جزییاتی از این دست، به چنین موفقیتی نایل می شویم. هرچند نباید از یاد ببریم که فقط خواندن این کتاب کافی نیست و تسلط بر دانسته های کتاب با تمریناتی که در هر فصل گفته شده ممکن می شود.
جملات برگزیده کتاب
اگر میخواهید بدانید که آیا کسی به شما دروغ میگوید یا نه؛ کافی است که خیلی ساده موضوعی را پیش بکشید که به راست یا دروغ بودن آن شک دارید. در واقع باید مانند یک بازپرس بیندیشید و مسیرتان را به سمت آنچه میخواهید هموار کنید.
وقتی کسی دروغ میگوید، حتماً «نشانههای افشاگرانهای» هم وجود دارند؛ و این دقیقاً برای اینگونه نشانهها نامی مناسب است، چون نشانههای کوچکی مثل تکاندادن سر، تغییر جهت نگاه یا ژست راحت، همگی راههایی هستند که به شما نشان میدهند در حال فریبخوردن هستید.
برای اینکه بتوانید نیت اشخاص را هنگام حرفزدن با آنها بخوانید باید بتوانید بدون آنکه رشته کلام از دستتان در برود یا مشکوک و عجیبوغریب به نظر برسید، آنها را مشتاقانه و با جدیت ارزیابی کنید.
هنگام گفتوگو به حالت چهره طرف مقابل دقت کنید. آیا موقع صحبتکردن درباره موضوعی که او را به وجد میآورد، چشمانش برق میزند و چروکهای پنجهکلاغی اطراف چشمش نمایان میشود؟
وقتی از موضوعی ناراحتکننده حرف میزند آیا لبش میلرزد؟ هر عمل و عکسالعملی معنایی دارد؛ برخی از آنها ممکن است بیربط و برخی دیگر مستقیم به موضوع گفتوگو مربوط باشد. مهم است که بتوانید آنها را از یکدیگر تفکیک کنید.
برای اینکه بتوانید نیت اشخاص را هنگام حرفزدن با آنها بخوانید باید بتوانید بدون آنکه رشته گفتوگو از کنترل شما خارج شود یا مشکوک و عجیبوغریب به نظر برسید، آنها را مشتاقانه و با جدیت ارزیابی کنید.
شناخت شخصیت افراد انگیزه درونی رفتارهایی از آنان را برایمان آشکار میکند که ممکن است در شرایط عادی متوجه آنها نشویم.
شخصیتهای شهودی حس ششم بسیار قوی دارند. شهود به معنای قابلیت پیبردن به مسائل، بـــدون استدلال است. اگر حس ششمی قوی داشته باشید هنگامی که کسی به شما دروغ میگوید متوجه خواهید شد، هرچند نمیتوانید جزئیاتی مانند دلیــــل دروغگفتن او را حدس بزنید.
شخصیتهای برونگرا که برای وجهه اجتماعی خود میان مردم ارزشی زیاد قائلند، ممکن است به توهم خودبزرگبینی دچار شوند. این توهمات آنها را برای اغراقکردن و آبوتابدادن به دستاوردها و چیزهایی که خوانده، شنیده، یا دیدهاند مستعد میکند. این مسئله ممکن است میل آنها را به دروغگفتن نیز برانگیزد. اگر چیزی وجهه آنها را به خطر بیندازد امکان دارد برای حفظ آن دست به هر کاری بزنند.
برخی برونگراها وقتی با موفقیت دروغ میگویند به هیجان درونی دچار میشوند. مثلاً به باشگاهی میروند و به چیزی که نیستند تظاهر میکنند.
دروغگفتن در افراد درونگرا ممکن است برای محافظت از روابط نزدیک یا تنهاییشان باشد. اگر با تمارض به بیماربودن یا کنارنیامدن با اطرافیان بتوانند فرصتی برای تنهابودن با خود پیدا کنند، بیشک این کار را خواهند کرد.
افراد منطقی امکان دارد موقعیتها را بر اساس منفعت خود از دروغگفتن یا نگفتن بسنجند. اگر بر این باور باشند که از دروغگویی چیزی بیشتر عایدشان میشود پس آن را انجام میدهند.
جامعهستیزها همانهایــــی هستند که صرفاً بهدلیــل حس برتری که نسبت به دیــگران دارند از آنــــها سوءاستفـاده میکنند و بهراحتـــی به آنهـــــا دروغ میگویند، بهاینترتیب دچار هیجانی میشونـــد کـه در موقعیتهای دیگر بهندرت میتوانند آن را حس کنند.
پس سوءاستفادهگرها بیشتر در پی چه کسانی هستند؟
سودجوها بهدنبال افراد مطیع و بیدستوپایی میگردند که همیشه بهدنبال جلب رضایت دیگرانند و به اطرافیان محبت میکنند تا پسندیده شوند. بهطورکلی کسانی که قدرت «نه گفتن» را ندارند (که عموماً در گروه مهرطلبها قرار میگیرند) و آن دسته از افرادی که اعتمادبهنفسی پایینی دارند طعمههایی مناسب برای این سودجوها هستند.
اگر نمیخواهید طعمهای راحت به نظر برسید بر روی ظاهر خود کار کنید. شانهها را پایین نیندازید و قوز نکنید.هنگام گفتوگو مستقیم در چشم طرف مقابل نگاه کنید (البته نه برای مدت طولانی) و از نه گفتن واهمهای نداشته باشید. نه گفتن را تمرین کنید. سعی کنید بااعتمادبهنفس به نظر برسید.
زبان بدن زبانی بینالمللی است و با وجود تفاوتهایی کوچک که ناگزیر در مناطق مختلف دنیا وجود دارد، اغلب اوقات میتوانید صرفاً با توجه به حرکات بدن، طرف مقابل را ارزیابی کنید و به افکارش پی ببرید.
. آیا تابهحال برایتان پیش آمده است که در حین انجام کاری چیزی به ذهنتان رسیده است و ناخودآگاه مکث کردهاید؟ اگر فرد دروغگو احساس کند که دستش رو شده است یا امکان دارد نیتش فاش شود همین حالت را از خود نشان میدهد.
همان طور که نگاهکردن به کف پاها به ما میگوید که فرد کجا بوده است، با نگاهکردن به جهت پاها نیز میتوانیم حدس بزنیم که قرار است کجا برود.
به یاد داشته باشید که اگر بخواهید، به هر ترتیبی شده ثابت کنید که کسی به شما دروغ میگوید، ذهن شما با تحریف هر یک از اطلاعات بهدستآمده، آنها را به مجموعهای از جزئیات هدفمند و مغرضانه تبدیل میکند. بنابراین، با ذهنی عاری از پیشداوری افراد را روانکاوی کنید.
برخی از روانشناسان بر این باورند که افراد هنگام دروغگفتن بالا و سمت چپ، و موقع گفتن حقیقت بالا و سمت راست را نگاه میکنند، اما این بسیار نسبی است و در افراد مختلف متفاوت است.
حقیقتی غمانگیز این است که گاهی افرادی که به آنها علاقهمندیم نیز به ما دروغ میگویند. دروغها همیشه بیانگر اخبار وحشتناک نیست. در روابط میان افراد، امکان دارد ترس عاملی مهم در دروغگویی باشد.
دروغ شنیدن برای همه آزاردهنده است، اما اجازه ندهید زمانی که میخواهید موضوع مد نظر را پیش بکشید این ناراحتی بر شما اثر بگذارد. شروع گفتوگو با عصبانیت صرفاً باعث ایجاد تنش میشود. بنابراین، هیچ گاه به همسر یا دیگر اعضای خانواده احساسی، ذهنی، و کلامی هجوم نبرید.
در روابط سالم و عاشقانه، طرف مقابل ممکن است صرفا از ترس ناامیدکردن شما دروغ بگوید. اگر در برخورد با دروغگویی او رویکردی عاشقانه پیش بگیرید، متوجه میشوید که تا چه اندازه میتوانید به او کمک کنید تا حسی بهتر نسبت به این مسائل پیدا کند حتی از دروغگوییهای او در آینده نیز جلوگیری خواهید کرد.
این موضوعی دردناک است که کسی که دوستش دارید از اعتماد شما سوءاستفاده کند و آنقدر شما را به دیوانهبودن متهم کند که باورتان شود.
یادداشت ناشر
هنگامی که دو یا چند نفر مشغول صحبت با یکدیگرند؛ هر کدام از طرفین در گرماگرم گفت وگو به این میاندیشند که در سر دیگران چه فکری هست. آنها به گفتههای او چگونه مینگرند؟ این صحبتها چه قدر برایشان جذاب است؟ اگر هر کدام از آنها با سر به تایید گفتههای دیگران می پردازند، در دل هم با آن همراه هستند یا تکان دادن سر فقط یک نشانه ظاهری و مصنوعی است؟ کسانی که گوش به حرفها سپرده اند در خیال خویش به این نکته میاندیشند که آنها تا چه اندازه درست هستند؟
آیا این گفتهها صادقانه بیان شدهاند یا راست و دروغ به هم آمیخته است؟ ما در طول تاریخ با تلاش بی شائبه بشر برای کشف حقیقت رو به رو بودهایم. به همین دلیل در دادگاه ها، شاهدین قسم می خورند که جز حقیقت چیزی نگویند تا بلکه حق به حق دار برسد. دستگاه های دروغسنجی[1] با هدف تمیزدادن راست و دروغ از یکدیگر اختراع شدند و امروزه یکی از مهمترین ابزارها در حوزه های پلیسی و امنیتی است. بازجوها، کارآگاهها، مفتشها و بازپرسها نیز همواره سعی داشتهاند با تکنیکهای مختلف از افراد متهم یا شاهد، اطلاعات درست را در یابند.
هرچه قدر امروز دستگاههای دروغسنجی پیشرفت کردهاند، به همان اندازه بشر در پنهان کردن حقیقت و دروغگویی ماهرتر شده است. دیگر دروغگوها هنگام بیان جملات غیرصادقانه دست و دلشان نمیلرزد، آنها در چشمانت مستقیم نگاه میکنند و بی ترس و واهمه دروغ میگویند. روابط انسانی پیچیدهتر از قبل شده و دروغ بدون عذاب وجدان و یا ترس از پروردگار گفته میشود. در چنین زمانهای تشخیص سره از ناسره در گفتار بسیار سخت تر از گذشته شده است.
علم روانشناسی طی دهه های اخیر با این رویکرد که اساسا چرا انسان دروغ میگوید و دلایل دروغگویی او چیست به طرح ریشههای این موضوع در لایههای پنهان روح و روان و ناخودآگاه انسان پرداخته است. این رویکردها به طرح مباحثی چون تاثیر عدم امنیت روانی، اضطراب، دودلی و کمبود اعتماد به نفس برروان انسان منجر شده و این موضوعات و موضوعاتی از این دست به عنوان دلایل دروغگویی معرفی شده اند. بنابراین هرچه فرد در شرایط اجتماعی امن تر و سالم تری زندگی کند، احتمال دروغگویی نیز در او کاهش پیدا می کند.
رویکرد دیگری که در حوزه روانشناسی نسبت به دروغگویی پدید آمد، رویکرد تحلیل رفتار متقابل بود. در این رویکرد ما می توانیم رفتارهای ناخودآگاه انسان را تحلیل کرده و به این نتیجه برسیم که او به ما دروغ می گوید یا خیر. این رویکرد تحت عنوان زبان بدن[2] توسعه پیدا کرد و کارشناسانی به عنوان تحلیلگران زبان بدن معرفی شدند. هرچند این تکنیک ها در طول سالیان متمادی از سوی مفتش ها و کارآگاهان مورد استفاده قرار میگرفت اما همه این فنون امروزه زیر چتر حوزه ای به نام زبان بدن جمع شده است که آحاد افراد جامعه می توانند از مواهبش بهره مند شوند. در دنیای پیچیده امروز ما موقع خرید یک کالا با فروشندهای رو به رو میشویم که برای اثبات راستگویی خویش قسم می خورد، در محل کار با همکارانی رو به رو می شویم که نمی دانیم تا چه اندازه با ما رو راست هستند. در روابط عاطفی و عاشقانهای قرار می گیریم که نمی دانیم تا چه اندازه می توانیم به آنها اعتماد کنیم. در حقیقت ما در طول شبانه روز در تعاملات اجتماعی در حال ارزیابی افرادی هستیم که با آنها تعامل داریم، در حالی که ابزار مناسبی برای تحلیل در اختیار نداریم. گاهی بر حس ششم تکیه می کنیم و گاهی تجربه پیشینی را چاشنی تحلیل قرار می دهیم در صورتی که ممکن است با قضاوتی عجولانه و یا منفی به خطا رفته باشیم. تکنیک های زبان بدن به ما کمک می کنند، تا سلاحی مجهز برای تحلیل و ارزیابی طرف مقابل را در اختیار داشته باشیم. در سالهای اخیر کتابهای بسیاری در حوزه روانشناسی با تاکید بر زبان بدن منتشر شده است. سرآمد این کتابها بدون شک «زبان بدن» آلن پیز است که بر روی واکنش های غیر ارادی بدن متمرکز شده است. اما واقعیت این است که دروغگویان نسبت به قبل ماهرتر شده اند. اگر ما کتاب آلن پیز را خوانده باشیم، حتما دروغگویانی هم هستند که این کتاب را خوانده اند و تکنیک های ضد آن را تمرین کرده اند. بنابراین نیاز بود که کتاب تازه ای در این حوزه منتشر شود. از سوی دیگر تاکید صرف بر روی رفتارهای غیر ارادی ممکن است ما را دچار اشتباه محاسباتی کند. به طور مثال گفته می شود که موقع دروغ گفتن دریچه چشم تنگ می شود، اما ممکن است شخصی از روی عادت و یا با فرم چشم و صورت چنین کاری کند. یکی از مزایای خوب این کتاب این است که فقط بر روی رفتارهای غیر ارادی انسان متمرکز نشده و ابتدا به تحلیل تیپ های شخصیتی و شخصیت شناسی افراد می پردازد. هنگامی که شما شخصیت کسی را می شناسید بسیار بهتر و دقیق تر می توانید بفهمید که کدامیک از حرکاتش بر پایه حرکت های ارادی و کدامیک غیر ارادی است. بدین منظور شما ابتدا «خط پایه» رفتار یک فرد را تشخیص می دهید و سپس به تحلیل او می پردازید. یکی دیگر از ویژگی های مثبت این کتاب در تمرینهای آن است. تحلیل افکار کار راحتی نیست و طبعا با خواندن یک کتاب نیز میسر نمی شود. این مساله باید با تمرینات فراوان و دقت بر روی مباحث مطرح شده، آرام آرام فرا گرفته شود. طبعا این کتاب نیز همه جنبهها و تکنیکهای تحلیل افکار را در بر نمیگیرد. اما می تواند به صورت خلاصه، کتابی بسیار کاربردی برای عموم مردم باشد.
مصطفی قوانلوقاجار
مدیر مسئول انتشارات شمعدونی
[1] Polygraph
[2] Body language
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.